دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم دستامه
که دستاتو نمیگیرم
تو این بارون تنهایی
دارم میرم خداحافظ
شده این قصه تقدیرم
» . |
براي جستجو در همين صفحه وبلاگ واژه كليدي مورد نظرتان را وارد کنيد :
به افتخارهمه ی دخترای ایرونی <-PostCategory->
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه: چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون كنن؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟ پسره لبخندی میزنه و میگه: ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملكه انگلستانو لمس كنه؟! پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... ...نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!! پسر میگه: خانومای ما همه ملكه هستن!!!
به افتخارهمه ی دخترای ایرونی
حالابعضی ازدختراخودشون خودشونوکوچیک میکنن اون بحثش جداست(خاک توسرشون)
اگه پسرابخوان کفشه پاشنه بلندبپوشن چی میشه؟؟؟ <-PostCategory->
طریقه جوراب خریدن دختراوپسرا <-PostCategory->
یادت نره ... <-PostCategory->
یادت نره به یادتم تو تک تک ثانيه ها
هر جا که هستی نازنين گاهی به خواب من بیا
یادت نره چشمای من ناز نگاهتو می خواد
یادت نره بدون تو یادی سراغم نمی یاد
یادت نره با رفتنت تموم نشد قصه ما
هر جا که هستی عشق من گاهی به خواب من بیا
تو رفتی اما اسم تو ورد زبون من شده
خاطره ی قشنگ تو بلای جون من شده
من تو رو خوب یادمه اما تو یادت نمی یاد
باورت نمی شه این دل هنوز تو رو بخواد
ولی باورت بشه که من همیشه با توام
هنوزم دوست دارم دوست دارم خیلی زیاد
عشق <-PostCategory->
قصه ی عشق من و تو به قشنگی خیاله
من و تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله
انگار دستام سرد سردن <-PostCategory->
انگار دستام سرد سردن
انگار چشام شب تارن
آسمون سیاه ابر پاره پاره
شر شر بارون داره میباره
حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین
تنها خاطراتم تو بودی فقط همین…
گفتی برو تنها بمون
با غصه ها همراه بمون
دیگه نمیتونم خسته خسته ام
طلسم غم رو زدم شکستم
آره چشمام ابر بارون
رو گونه هام شده روون
رفتی و رفتی تنها میمونم
تا آخر عمر واست میخونم
حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین
تنها خاطراتم تو بودی فقط همین…
دوست دارم <-PostCategory->
سرت رو بزار رو شونم تا بگم دوستت دارم، نمی تونم بی تو بمونم، بی تو بمونم…. گل نازم، مهربونم، اگه برنگردی دیوونه می شم، غزل می خونم… نمی دونی چقدر دلم هوات و کرده، هوای قهر و آشتی و نگاهت و کرده، نمی دونی قلب شکستم اینجا اسیره، نگفتی با خودت بری دلم می میره؟؟؟؟!!! مگه من و نمی خوای؟ چرا تنهام گذاشتی؟ چرا رفتی و جای پات و رو قلبم گذاشتی؟ اگه من و نمی خوای چرا حرف هات بهونه است؟ چرا گفتی دوستم داری گفتی باهات می مونم…!!! آخه من تنهای تنهام، بی تو باز اسیر غم هام، می دونم خوب می دونم، من و عمری بازیچه کردی، می دونم بر نمی گردی، می دونم بر نمی گردی….
هی هی هی <-PostCategory->
هی هی هی
تو که داری میری تنهام می ذاری
نگو از درد دلم خبر نداری
تو که یه روز گفتی برات می میرم
حالا امروز می بینم دوسم نداری
هی هی هی
منو باش به عشقت گفتم آسمونی
می گفتم معنی احساسو می دونی
ترانه پشت ترانه گریه کردم
تو دلیل گریه هام بلای جونی
هی هی هی
از همه دنیا برام یه حسی مونده
حسی که قلب منو زده سوزونده
بیا بردار و ببر خاطره هاتو
روی قلب من نذار تو جای پاتو
هی هی هی
تو که داری میری تنهام می ذاری
نگو از درد دلم خبر نداری
تو ازم ساده گذشتی خیلی آسون
منو تنها جا گذاشتی زیر بارون
ز راه دور میبوسمت <-PostCategory->
نمیتونم... <-PostCategory->
نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویا هام
تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام
... <-PostCategory->
گاهی دلت میخوادهمه بغضات ازتوی نگاهت خونده بشه...
میدونی که جسارت گفتن همه کلمات رونداری...
امایه نگاه گنگ تحویل میگیریباجمله ای مثل:چیزی شده؟؟!!!!
اونجاست که بغضت روبالیوان سکوت سرمیکشی وبالبخندی سردمیگی:نه هیچی..!!!
دیگه دیره واسه موندن <-PostCategory->
دیگه دیره واسه موندن
دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم دستامه
که دستاتو نمیگیرم
تو این بارون تنهایی
دارم میرم خداحافظ
شده این قصه تقدیرم
سیر تکاملی پسرا هنگام رفتن به دانشگاه <-PostCategory->
ترم اول (ترم جو گیریدگی):
لو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن
و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه…
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!
• ترم دوم (ترم عاشق شدگی):
آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم …
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم…
• ترم سوم (ترم افسردگی):
الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولین عشقم بود حالا هم دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش و راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام …
دیگه خسته شدم از دنیای وانفسا
• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم …
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ میزنم …
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم!
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت ۱۱ پارک پشت دانشکده دارو…
• ترم پنجم (ترم مشروطه گی):
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، ۲ نمره بهم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم شدید، دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد …
اگه این مورد مشروط پشروطه ما اوکی بشه قول میدم جبران کنم …
• ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :
الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون ۵۰ تومنی که ۳ روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!
• ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):
خودتون دیگه سیر تا پیازشو حدس بزنین دیگه …
• ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):
الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا …
ای وای بر من؛ کی میره اینهمه راهــــو …
چیـــز زیـــادی نمــی خـــواهـم..... <-PostCategory->
چیـــز زیـــادی نمــی خـــواهـم.....
فقـــط کمــی گـــوش دهی....
انــدکی درک کنــــی..
و از ته دل ایـــن جملــــه را بگویـــی :
آرام بــــــاش......
مـــن کنـــــارتـــ♥ــم .....!
عشق يعني .. <-PostCategory->
عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک عشق ليلي و
قمار من مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك منکر
يعني دنیا
عشق شدن
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
غذا میخوام.... <-PostCategory->
بـــــــــدون شــــــــــــرح <-PostCategory->
نردبان دلم شکسته است،برای من کمی دعا کنی،یا اگه خدا اجازه میدهد،کمی به جای من خدا خدا کنی؟ راستش دلم مثله یه نماز بین راه،خسته و شکسته است،میشود برای بی قراری دلم،سفارشی به آن رفیق با وفا،خدا کنی؟؟
بازی باهم بودن.. <-PostCategory->
آدمــها کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز...
کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد....
دوستــت دارند.
تا چه موقع؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند...
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه...
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن......
سیرتحول تیپ مردا ایرانی در100سال <-PostCategory->
سیر تکاملی دخترا هنگام رفتن به دانشگاه <-PostCategory->
هه هه <-PostCategory->
آرزوهای پسرا <-PostCategory->
امتهانات <-PostCategory->
در طول ترم:
سه روز مانده به امتحان:
... <-PostCategory->
روز اول خیلی اتفاقی دیدمت........
عشق چیست ؟؟؟!!! <-PostCategory->
عشق چیست ؟؟؟!!!
عشق چیست؟عشق یعنی زندگی
عشق چیست؟عشق یعنی بندگی
عشق چیست؟عشق با تو بودن است
عشق چیست؟عشق بی تو مردن است
عشق چیست؟عشق سراسر شور است
عشق چیست؟عشق سراسرنور است
عشق چیست؟عشق یعنی عقل را از دست دهی
عشق چیست؟عشق یعنی جنون را سر دهی
عشق چیست؟عشق یعنی بودنم پهلوی تو
عشق چیست؟ یعنی آنکه نروم از کوی تو
عشق چیست؟عشق یعنی خارها را گل کنیم
عشق چیست؟عشق یعنی که هوا را پل کنیم
عشق چیست؟عشق یعنی هستیم تنها تویی
عشق چیست؟عشق یعنی مستیم تنها تویی
عشق چیست؟عشق یعنی سرنوشت یعنی سرشت
عشق چیست؟عشق یعنی که تو را با ید نوشت
عشق چیست؟عشق یعنی گل شدن زیبا شدن
عشق چیست؟عشق یعنی که من و تو ما شدن
عشق چیست؟عشق یعنی غصه را رها کنیم
عشق چیست؟دست خود را از غریبی وا کنیم
عشق چیست؟عشق یعنی دوستی و صلح و صفا
عشق چیست؟یعنی که آن خاطرات ما دو تا
عشق چیست؟یعنی روحم از بدن بیرون بود
عشق چیست؟یعنی که باید مثال لیلی و مجنون بود
عشق چیست؟عشق یعنی دیدنی بوییدنی
عشق چیست؟می توان گفتا که عشق بوسیدن
عشق چیست؟عشق یعنی عشق ساده عشق پاک
عشق چیست؟یعنی که پای پیاده روی خاک
عشق چیست؟عشق یعنی تو کنار من شوی
عشق چیست؟یعنی تو دارو ندار من شوی
عشق چیست؟عشق یعنی درد را درمان کنیم
عشق چیست؟عشق یعنی نیکی و احسان کنیم
موضوع انشاء: <-PostCategory->
تابستان خودرا چگونه گذراندید؟؟
به نام خدا
بی او....
چرااااااااااا؟؟؟؟؟ <-PostCategory->
خدایا ...
آیا این گناه نیست؟
کودکی بیش نبودم که میگفتند همگان را دوست بدار.........
حال که از میان همگان یکی را دوست دارم میگویند رهایش کن.........
چرااااااااااا؟؟؟؟؟
طنز <-PostCategory->
----گور بابای سرنوشت من تو رو میخوام
------من کی زن گرفتم!!!!!!!!
---دقت و توجهشون منو کشته
فقط به خاطرتو... <-PostCategory->
از پشت فرسنگها فاصله سلام ٬آمدم...
اما این بار آمدنم رنگ دیگریست! رنگی از جنس رویای
تنهایی...!!آمدم ولی نه برای ماندن. بلکه برای تنها بودن!...
مثل تو که هیچگاه آمدنت از جنس ماندن نبود!و...
و فراموش شدند!!!می روم و برای همیشه در حوالی رویاهای
تنهایی خودم در دوردست می مانم
٬
همانجا که عشق رنگی از هزار رنگ دارد ...رنگی از جنس غم
...رنگی از جنس اشک ...و در آخر رنگی از جنس تنهایی!...
میروم و به تو قول خواهم داد ٬هیچگاه جای خالی حضورم را
احساس نخواهی کرد!
می روم.....مثل تو که روزهاست رفته ای وفقط رویای بودنت در
این حوالی زنده است!!!حالا دیگر خوب می دانم آرزوی آمدنت
را هم مثل سکوت زلال چشمهایت به گور خیالهای محال
خواهم برد.اما دیگر به بیقراریه این دل تنها...
من همه ی این سالها آمدم واز همه سراغ سادگیت را گرفتم...
اما جز تنهایی چیزی نصیبم نشد...از هرکسی که سراغت را
گرفتم آدرس کوچه ی تنهایی دلم را دادند.
همه دیگر می دانند جای تو در دلم هست...اما چه
دلی؟...دلی تاریک و تنها...
اما دیگر تو نبودی و در تنهاترین لحظات زندگیم ٬ این دل تنها رو
تنها گذاشتی...تو انگار همراه آن خنده ی آخرین برای همیشه رفتی به جایی که دیگر ...
دست خیال و خوابم حتی به گرد نگاه هایت نرسید ....مهم نیست....
مهم نیست که دلت به هوای دیگری می تپد مهم این است که
من تنهایم آنهم فقط به خاطر تو...
خاطرات خوب باتوبودن... <-PostCategory->
تو رفته ای پیش از آن که بتوانم طعم شیرین
بودنت را بچشم.گاهی که به روزهای پر هیاهوی
قبل می اندیشم و در خاطرات با تو بودن غرق
می شوم دلم می خواهد فریاد بزنم و زمان را
به عقب بکشم.کاش این قدرت راداشتم!!
زمانی که شیرینی نگاهت کامم را شیرین
می کردو نوای دلنشین صدایت مرا
به خواب شیرین فرو می برد.به آنزمان
که دستهای گرمت گرما بخش
دستهای یخ زده ام بود.آن گاه که
در تلخ و شیرین لحظه ها لبخند می زدیم
و از سر بیکاری ستاره ها را می شمردیم.
دلم پر می کشد برای آن جادوی نگاهت
که برای یک عمر سحرم کرد. ولی
افسوس که تو رفته ای به بی نهایت
به آنجا که دیگر حتی فکر داشتنت هم برایم
حکمی باور نکردنی است.تو رفته ای و
من مانده ام با یک مشت خاطرات خوب باتوبون..
چقدرسخته.. <-PostCategory->
چقدر سخت است که در میانه دریای حرفهای ناگفته ات برای گفتن حرف هایت دنبال کلمه می گردی و " سکوت "را می یابی،
می خواهی فریاد بزنی، اما سکوت می کنی. باز هم مثل همیشه " سکوت " بالاترین " فریاد"ت هست. می خواهی " گریه " کنی،
دنبال بهانه می گردی و چه خوب بهانه ای است " دلتنگی " برای کسی که شاید حتی " دلتنگی "ت را هم باور ندارد.
این بار هم بغض می کنی اما نمیخواهی بغضت بترکد و باران اشکهایت روی گونههایت بلغزد.
نمی خواهی سبک شوی، حتی نمی خواهی از " دلتنگی "ت برایش کم شود.
چقدر سخت است " بیقراری " برای کسی که مطمئنی حتی به یادت هم نیست و تو چقدر آسان، این سختی را قبول میکنی
لينك ثابت